مسائلی که به نظر میرسد حزم و عزمی برای حل آنها وجود ندارد و منتظر حل شدن خود به خود آنها هستیم.
در فقره اخیر، یعنی فیلترینگی که با وجود فراگیر شدن پروکسیها عملاً بلاموضوع شده، مشاهده میشود هیچ تلاشی برای حل مسئله فیلترشکنها انجام نشده است. عجیب اینکه سیاسیون هر دو جناح که اتفاقاً قدرت اجرایی و نظارتی قابل توجهی هم دارند، بارها اعلام کردهاند مشخص است چه کسی پشت مافیای فیلترشکنهاست و نهایتاً یکدیگر را به انتفاع از این مافیا متهم میکنند! اما شاهد هیچ کنش مؤثری برای برخورد با این مافیای ادعایی و دستکم رفع اتهام از خودشان نیستیم!
به نظر میرسد ساختار اجرایی کشور در خوشبینانهترین فرض، دچار نوعی محافظهکاری شده که به انفعال در برابر مسائل انجامیده است؛ چراکه حرکت به سمت حل مسائل بزرگ، مستلزم جسارت و جرئت اقدام و پذیرش مسئولیت و ریسک احتمالی است که از مدیران محافظهکار برنمیآید. بنابراین به سراغ مسئله و حل آن نمیروند بلکه به انتظار مینشینند تا خود مسئله به نتیجهای برسد. در واقع منتظر میشویم تا مسائل، بزرگ و بزرگتر شوند، به نقطه بحرانی برسند و خود به خود منفجر شوند یا از سر اجبار به جراحی و شوکدرمانی متوسل شویم! بنابراین مشاهده میکنیم بسیاری از مسائل به جای حل شدن، یا رها شده و نادیده گرفته میشوند، یا به دنبال منحل کردن ظاهری و پاک کردن صورتمسئله هستیم، به گونهای که موقتاً از حافظه جمعی پاک شود و به نامسئله یا مسئله بعید و بلندمدت تبدیل شود و یا برای بعضی مسائل نسخههای آرامبخشی صادر میکنیم که تنها درد تداوم آن را تسکین میدهد.
اما اینها هیچ کدام حل مسئله نیست! این رویکرد گرچه برخی مسائل را مشمول مرور زمان کرده و حل میکند، اما برخی دیگر را به آتش زیر خاکستری تبدیل میکند که در بزنگاههای حساس شعلهور شده و جامعه را به آتش میکشد. وقتی به فهرست مسائل اساسی کشور نگاه میکنیم، بسیاری از مسائل را در همان مسیر رها شدن یا پاک کردن صورت مسئله و مسکندرمانی میبینیم و کمتر کنش مؤثری در حل مسئله مشاهده میکنیم.
باید گفت مسائل حل نشده، خود مولد مسائل ریز و درشت دیگری هستند که جامعه را درگیر خود میکنند و این چرخه با شدت و به صورت مضاعف ادامه خواهد یافت؛ به گونهای که برای حل مسئله اولیه باید با شبکهای از مسائل پیچیده و پیوسته درگیر شد که حل مسئله را به طور تصاعدی سختتر خواهد کرد. علاوه بر اینکه مسائل مختلف منافعی را برای افراد مختلف ایجاد میکنند که شبکه تعارض منافع نیز بر پیچیدگی آن خواهد افزود.
عدم قاطعیت در حل مسائل منجر به هرج و مرجی میشود که خود تهدیدکننده مردمسالاری و جمهوریت است؛ چراکه امید مردم به تغییر و مشارکت در عرصههای سیاسی و به ویژه انتخابات را کاهش میدهد و چهبسا به مقبولیت یافتن استبداد و امید به حل مسائل از طریق قوه قهریه کمک کند. واقعیت این است مسائل اساسی بدون حضور مردم و بدون کمک گرفتن از قدرت آنها حل نمیشوند و شاید یکی از دلایل به تعویق افتادن حل مسائل، ناتوانی در همراه کردن مردم است. این مطالبهگری و خواست مردم است که میتواند موتور محرک حاکمان در پیگیری مسائل باشد.
۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۱
کد خبر: ۱۰۳۷۹۰۱
تورم ساختاری، مدیریت نرخ ارز، یارانههای پنهان، ناترازی انرژی، قاچاق نجومی سوخت، تمکین نکردن به قانون، ترک فعلهای منجر به خسارتهای بزرگی مثل خاموشی، وضعیت پوشش، حاکمیت فضای مجازی، فیلترینگ، جولان فیلترشکنها و... فهرست بلندبالایی از مسائل هستند.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
نظر شما